زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

سرباز کوچولو

این روزهای من9

سلام عسل مامان خوبی مامانی؟ ببخشید که دیر به دیر میام وبلاگت رو آپ میکنم به خاطر اینکه اینترنت خونه خیلی وقته که تموم شده و چون میخواستیم از اینجا بریم و دیگه ان شاالله بریم خونه ی خودمون تمدید نکردیم این مدت هم از خونه مامان جون اینا مینوشتم. ان شاالله اگه خدا بخواد دیگه از اول آبان ماه خونه ی خودمون هستیم. حالا بریم سر حرفای خودمون فدات شم من عید غدیر که هفته ی پیش بود از پله ی در ورودی خونه مون افتادم زمین و خیلی ترسیدم که نکنه برای تو اتفاقی افتاده باشه که وقتی به خاله ملیحه  گفتم که این طوری شده و حالا چی کار کنم اونم گفت اگه تا فردا تکون هات کمتر شد یا اصلا تکون نخوردی حتما برم دکتر .تو هم الهی ...
27 مهر 1393

این روزهای من8(بستری شدنم در بیمارستان)

سلام دختر کوچولوی مامان توپست قبلی گفتم که قند خونم یه خورده بالاست و دکتر خودم گفته که برم پیش یه دکتر غدد . شب عید قربان(12/7) وقت دکتر محمدی داشتم همین که رفتم مطب منشی گفت آزمایشم رو بدم اون ببره پیش دکتر که اگه نیاز به بستری شدن دارم  دیگه تو مطب دکتر معطل نشم . منشی جواب آزمایشم رو برد پیش دکتر و با نامه ی بستری شدنم اومدم بیرون . که منم دیگه بعد از اینکه از مطب اومدم بیرون یه سر رفتم خونه و وسایلم جمع کردم و رفتم بیمارستان مجیبیان همون شب بستری شدم اولش خیلی برام سخت بود که انسولین بزنم ولی وقتی تو بیمارستان دیدم که خیلی های دیگه مثل من دیابت بارداری دارن که یا از اول بارداری داشتن یا از وسطای حاملگی ...
16 مهر 1393

این روزهای من7(اولین تکون خوردن)

سلام نفس مامان الهی فدات شم که امروز صبح برای اولین بار تکون خوردی . اولش متوجه نشدم بعدش چند بار دیگه این جوری شد که دیگه زنگ مامان جون زدم پرسیدم که چه جوریه تکون خوردن شما ،که مامانم هم گفتن که یادشون نیست. که دیگه منم گفتم که شاید خیالم رسیده . شد تا ظهر که یهو یه تکونی خوردی که دلم درد اومد که دیگه مطمئن شدم که تو خوشکلم هستی که داری برا مامان تکون میخوری. فورا بابا رو صداش زدم و توهم برا بابایی یه تکون خوردی الهی قربونت شم دخمل مامان. خیلی وقت بود منتظراین لحظه بودم که تکون خوردنت رو احساس کنم فدات شه مامان الهیییییییی دوست دارم یه دنیاااااااااااااااا ...
2 مهر 1393
1